این مقاله به بررسی روزهای هفته و مقایسهٔ آﻥها در زباﻥهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه، ایتالیایی و فارسی میپردازد تا نشان دهد حتی این گونه واژﻩها که به نظر بسیار ساده میرسند و هر روز در هر زبان استفاده میشوند چه رازهایی در پس ساختار خطی خود پنهان کردهﺍند که اساطیر و افسانهﻫﺎی یک قوم و ملت را در برمیگیرد.
روزهای هفته (اساطیر و رنگﻫﺎ)
دانشکده زباﻥ خارجه دانشگاه آزاد | سخنرانی ۸ خرداد ۱۳۸۹
این نشست به بررسی روشﻫﺎی مختلف ترجمه اختصاص دارد ولی این مقاله به بررسی اهمیت واژﻩها ﻣﻲپردازد تا مترجمین عزیز آن را در ترجمهﻫﺎی خود در نظر بگیرند. زبان فقط یادگیری و صحبت کردن نیست، زبان درک همه جانبهﻱ واژﻩهاست، واژهﻫﺎیی که ساخت دست انسان است و هر کدام افکار و اساطیر و فرهنگ یک جامعه را در برﻣﻲگیرد. باید شناخت واژﻩها را در ترجمه نیز به کار گرفت در جایی که لازم است در مورد برخی از کلمات توضیح داد. شاید یک مترجم متنی ایتالیایی را برای ترجمه انتخاب کند و در آن واژﻩها و عباراتی به لاتین یا یونانی بیابد و یا حتی متن دارای عبارات یا اصطلاحاتی به زبان فرانسه و یا زباﻥهای دیگر باشد که برای مخاطب ناآشناست پس مترجم موظف است که در پاورقی به شرح کامل آن واژه و یا اصطلاح بپردازد و به معنی آﻥها نیز اشاره کند. مانند: واژه «آکواریوم» که وارد زبان فارسی شده است ولی اصل لاتین دارد و لغت «آکوا» در لاتینی به معنی «آب» است و «اوم» انتهای کلمه نشان میدهد که این واژه نه ﻣﺆنث و نه مذکر است بلکه خنثی میباشد.
این مقاله به بررسی روزهای هفته و مقایسه آﻥها در زباﻥهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه، ایتالیایی و فارسی میپردازد تا نشان دهد حتی این گونه واژﻩها که به نظر بسیار ساده میرسند و هر روز در هر زبان استفاده میشوند چه رازهایی در پس ساختار خطی خود پنهان کردهﺍند که اساطیر و افسانهﻫﺎی یک قوم و ملت را در برﻣﻲگیرد.
در این جا واژﻩهای روزهای هفته در زبان های آلمانی و انگلیسی (جزء گروه ژرمنی) و زباﻥهای ایتالیایی و فرانسه (جزء گروه ایتالیک) که با زبان فارسی (از زباﻥهای گروه هند و ایرانی) مقایسه میشوند تا نمایان شود که در پس هر یک از واژﻩهای روزهای هفته چه رنگ و نماد اسطورهﺍی نهفته است.
همه انساﻥها هنگامی که اقدام به یادگیری زبانی میکنند و یا شروع به ترجمه میکنند به راحتی با واژهﻫﺎی روزهای هفته آشنا میشوند و آﻥها را استفاده میکنند. غافل از این موضوع که هر کدام از این واژهﻫﺎ داستانی را به دنبالشان دارند و در طی ساﻝﻫﺎ انساﻥهای زیادی این واژﻩها را به کار بردﻩاند و برای سهولت تلفظ، آﻥها را تغییر دادهﺍند، اقوام مختلفی آﻥها را عاریت داده و عاریت گرفتهﺍند.
هماﻥطور که میﺩانیم اسامی روزهای هفته در زباﻥهای اروپایی و حتی فارسی نماد یکی از اجرام آسمانی و سیارات است. شاید سومریان نخستین قومی بودند که توجه به سیارات داشتند و آﻥها را چون ربﺍلنوع میپرستیدند، این توجه به ستارگان از سومریان به بابلیان رسید. (قریب ۱۳۸۶، ص۱۶۷) توجه به ستارﻩشناسی و اخترشماری از بینﺍلنهرین به دیگر اقوام، از جمله ایرانیان منتقل شد. عقیده به ﺗﺄثیر سیارات و بروج فلکی در سعد و نحس زمان و در نیک و بد فرجام کارهای دنیایی در ایران به ویژه در متون دوره ساسانی دیده میشود. در ضمن در متون ساسانی از رابطه سیارات هفتگانه با اندامﻫﺎی انسان شواهدی موجود است. اصل و منشاء پیدایش هفتهٔ هفت روزه محل اختلاف دانشمندان است. گروهی بر این عقیدهﺍند که رویت صورت چهارگانه ماه، با فاصله تقریبی هفت روز منشاء پیدایش مفهوم هفته است. (همان، ۱۶۸-۱۶۹)
بابلیﻫﺎ حدود ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ پیش از میلاد، هفته را در ماه قمری تثبیت کردند و روزهای هفتم، چهاردهم و بیست و هشتم ماه را روز استراحت نامیدند اما ناﻡگذاری روزهای هفته باید در قرن دوم یا اول پیش از میلاد صورت گرفته باشد. (همانجا)
بعد هفتهٔ سیارهﺍی که از فرهنگ یونانی به رومی رسیده بود و با آیین میتراﻱِ ایرانی در اروپا گسترش یافت، بیشتر اقوام لاتینی و سلتی روزهای هفته را به استثنای «ﻳﻚشنبه» و «دوشنبه» به خدایان رومی ناﻡگذاری کردند، اما اقوام ژرمنی نام خدایان خود را به جای خدایان رومی نهادند و روزهای هفته را به نام آﻥها ناﻡگذاری کردند. (همان، ص ۱۷۲)
در سرودهﺍی از مسعود سعد سلمان که در حدود قرن ۴_۵ ﻣﻲزیسته اسامی سیارات نمایان است:
زحل والیِ شنبه است ای نگار
یکشنبه است و دارد نسبت به آفتاب
دوشنبه است که دارد مزاج ماه ای ماه
سه شنبه به مریخ دارد نسبت
چهارشنبه بُتا نوبتِ عطارد راست
باشد ای روی و موی و خویِ تو خوب پنجشنبه به مشتری منسوب
آدینه مزاج زهره دارد چو آمد لَهو و شادی آرد
هفته در تقویم اروپایی از «دوشنبه» و در فرهنگ ایرانی از «شنبه» آغاز میشود ولی در این مقاله برای بررسیِ روزهای «ﻳﻚشنبه» و «دوشنبه» در کنار هم، ترجیح داده شد که بررسی این واژﻩها را از روز «ﺳﻪشنبه» آغاز شود.
ﺳﻪشنبه:
روز «ﺳﻪشنبه» در زبان انگلیسیTuesday برگرفته از خدای ژرمن، Zio/ tya، است که در اصل Tiwas نام داشت. (دایره المعارف آکسفورد۱۹۹۳، ج۲، ص۵۰)
در زبان آلمانی der Dienstag که معادل خدایان آسمان یا Himmelsgottes است که واژﻩی Himmels در زبان آلمانی به معنی «آسماﻥها» و Gottes به معنی «خدایان» است. (Duden۲۰۰۲، S. ۳۴۷)
در فرانسه Le mardi نماد سیارۂ مارس la mars است و در ایتالیایی il martedi نیز به همان سیاره il marte مربوط میشود، در واقع نام این سیاره به نام «مارس» یکی از خدایان رومی است که معادل یونانی آن خدای «آرس» است که به خدای جنگ معروف است.
روز «ﺳﻪشنبه» در زبانِ فارسی نیز معادل سیارۂ «مریخ» است و همتای «ایزد بهرام» میباشد. این ایزد خدای جنگ است و تعبیری از نیروی پیشتاﺯِ مقاومتﻧﺎپذیر پیروزی است که به صورﺕهای گوناگون تجسم مییابد. در بخشی از اوستا بهرام در یکی از این صورﺕها به شکل «ﮔُﺮاز» درمیﺁید و ایزد مهر را همراهی میکند. (پورداود ۱۳۷۷، بهرام یشت)
ایزد بهرام تجسمی از یک اندیشه است و نام دیگر او «ﻭَﺭَﺛﺮَﻏﻨَﻪ» است به معنی «درهم شکننده مقاومت» میباشد. بهرام خدای جنگ است و تعبیری است از نیروی پیشتاز مقاومتناپذیر پیروزی که به صورتﻫﺎی گوناگون تجسم مییابد. بهرام درفشدار ایزدان مینوی و مسلحترین آنهاست. از نظر نیرو، نیرومندترین، از نظر پیروزی، پیروزمندترین، و از نظر فره، فرهمندترین است. او بر شرارت آدمیان و دیوان غالب میﺁید و نادرستان و بدکاران را به عقوبت گرفتار ﻣﻲکند. اگر به شیوهﺍی درست او را نیایش کنند پیروزی میبخشد و نمیگذارد که سپاه دشمن وارد کشور آریایی گردد و بلا بر آن نازل شود. بهرام در یکی از صورتﻫﺎی خود یعنی ﮔُﺮاز، ایزد مهر را همراهی میکند که نمادی مناسب از نیروی پیشتاز پیروزی است. بهرام علاوه بر اینکه یک ایزد مهم به شمار میرود نام یکی از آتشﻫﺎی گروه آیینی نیز هست. آتشﻫﺎی آیینی سه دسته هستند؛ ۱-بهرام، ۲- آﺩُران، ۳- دادگاه. از آﻥجایی که آتش بهرام قداست خاصی داشت پس با تشریفات خاصی نیز آماده ﻣﻲشد به این ترتیب ۱۶ آتش را از منابع مختلف جمعﺁوری میکردند و آنگاه ۱۱۲۸بار هیزمی را روی آتش میگرفتند، وقتی با گرمای آتش شعلهﻭر میشد یک مرحله تطهیر انجام میشد. برای تطهیر کامل یک سال زمان لازم بود و تعداد آتشﻫﺎی بهرام اندک بود و به مراقبت خاصی نیز احتیاج بود. (آموزگار۱۳۸۳، صص۲۷-۲۸)
چهارشنبه:
روز «چهارشنبه» در انگلیسی» Wednesday در اصل برگرفته از Wodanday (قریب۱۳۸۶، ص ۱۷۲) خدای ژرمنﻫﺎ که همتای خدای odin خدای ارشد و رئیس خدایان اسکاندیناوی و نوروژی است. (دایره المعارف آکسفورد۱۹۹۳، ج۲، ص۵۰)
ولی در زبان آلمانی «der Mittwoch» از دو واژهﻱ mitteبه معنی «نیمه، وسط» و Woche به معنی «هفته» تشکیل شده است که با هم معنی «نیمهٔ هفته» را پیدا ﻣﻲکنند. با در نظر نگرفتن روزهای پایانی هفته «شنبه و ﻳﻚشنبه» که روزهای تعطیل محسوب میشوند و مردم به تفریح میپردازند و کار ﻧمیکنند، پنج روﺯِکاری باقی میماند که «چهارشنبه» روز میانی این پنج روز محسوب میشود و در واقع میانه هفته کاری را نشان میدهد.
در زبان فرانسه le mercredi به سیارۂ la mercus و در زبان ایتالیایی واژهﻱ چهارشنبه il mercoledi نماد سیارۂ il mercurio است. در فارسی روز چهارشنبه به «عطارد» اختصاص داده شده است، که همانا خدای «مرکوری» رومی است که از خدای «هرمس» یونان منشاء گرفته است که به خدای پیامﺭسان معروف است و به هیچ وجه این کلمه رومی نیست بلکه میتوان گفت که نامی دیگر برای خدای یونانی است که بعدها به فرهنگ رومی وارد شده است. (گاردنر۱۳۸۲، ص ۱۶) معادل «ایزدِ تیشتر» در زبان فارسی است. این خدایی است که با باران ارتباط دارد و اصل تمامی آﺏهاست و سرچشمهٔ باران و بارﻭَری است. جشن تیرگان در روز تیر از ماه تیر (روز سیزدهم از ماه تیر) به این ایزد مربوط میشود. (پورداود۱۳۷۷، تیشتر یشت)
در تیشتر یشت اوستا نبرد ایزد تیشتر با دیو ﺍَپوش که دیو خشکسالی و خشکی است به تصویر کشیده شده است. تیشتر با یاری ایزد باد و آب، ارواح نیک مردگان، ایزد هوم و بهمن امشاسپند ... به نبرد با دیو خشکسالی میپردازد. ده شبانه روز به صورت مرد جوان بلندقامتی درمیﺁید تا در آسمان پرواز کند و از ابرها بر زمین باران بفرستد؛ که هر قطره آن به اندازه جامی است و به بالای مردی. ده شبانه روز دوم به شکل زرین شاخ درمیﺁید و در آسمان پرواز میکند و از ابرها باران میبارد. در ده شبانه روز سوم به شکل اسبی در میﺁید زیبا، سفید، زرینﮔﻮش و با ساز و برگ زرین و در آسمان پرواز میکند و از ابرها باران ﻣﻲباراند. تیشتر در ﻫﻴﺄت اسب سفید برای پاک کردن زمین از زهر جانوران زیانبخش به دریای فراخکرد فرو میﺭود و در ﺁﻥجا با دیو اپوش که به شکل اسب سیاهی است بییال و بریده گوش و با دم سیاه و کوتاه و ظاهری ترسناک، روبرو میشود و پس از ﮐشمکشﻫﺎی بسیار بر دیو اپوش پیروز میشود. (آموزگار۱۳۸۳، صص۲۴-۲۶)
جشن تیرگان یکی از جشنﻫﺎی فصلی ایران باستان بوده که امروزه تقریبا کم رنگﺗﺮ جلوه میکند این جشن که به آبریزگان نیز معروف است در روز تیر از ماه تیر برگزار میشد: «به روز تیر و مه تیر عزم شادی کن که از سپهر ترا فتح و نصرت آمد تیر» (شمس فخری) در ضمن این جشن مربوط به روزی است که آرش کمانگیر تیر انداخت و سرزمین ایران را گستردﻩتر کرد. از آرش در شاهنامه نشانی نیست. شاید شباهت نام «آرش» به «ارشک» سرسلسله اشکانیان باشد که به دلیل حذف از خداینامهﻫﺎ و به دنبال آن از شاهنامه نیز حذف گردیده است. (آموزگار۱۳۸۳، ص۶۱)
پنجشنبه:
در زبان انگلیسی روز پنجشنبه Thursday و در زبان آلمانی der Donnerstag که ارتباط با خدای تندر دارند. (قریب ۱۳۸۶، ص۱۷۲) Donners تحتالفظی در زبان آلمانی به معنی صدایی است که بعد از برق آسمان به گوش میرسد. (Naghed-Naghed۲۰۰۲، S. ۲۶۴) که در واقع همان رعد است و در گفتارِ عامیانه «آسمان ﻏُﺮُنبه» است که در واقع به خدای تندر مربوط میشود. روز ﭘﻨﺞشنبه در زبان فرانسه le jeudi است که به سیارۂ la Jupiter و در زبان ایتالیایی il giovedi که به سیارۂ il Giove مربوط میشود، روز ﭘﻨﺞشنبه ایرانی معادل سیارۂ «مشتری» است، همه این روزها از نام خدای «ژوپیتر» رومی گرفته شدهاند که معادل «زئوس» یونانی پسر خدای «کورونوس» است و در ایران همتای او «اهورامزدا» است.
کورونوس یا همان خدای زمان که در ایران باستان معادل آن ایزد زروان بوده است که به ایزد زمان معروف بوده و اهورامزدا و اهریمن فرزندان او بودند. در واقع زروان هزار سال در درگاه خدای خود دعا میکند تا خداوند به او فرزندی اعطا کند که فرمانروایی جهان را به او بسپارد و نطفه اهورا بسته میشود ولی از آنجایی که زروان یک لحظه شک میکند که شاید خدا به او فرزندی ندهد بنابراین نطفه اهریمن نیز بسته میشود و در این اسطوره و افسانه کهن میتوان ثنویت را لمس کرد.
جمعه:
روز جمعه در انگلیسی Friday و در آلمانی Der Freitag است که واژه Frei در زبان آلمانی به معنی «آزاد، رها» تبدیل شده است . در انگلیسی هم “Free+ day” بوده است و بر اثر تغییر آوایی به “Friday” تبدیل شده است. به احتمال قوی این روز هم مثل روز جمعه که در تقویم کنونی ایرانی تعطیل است، تعطیل بوده و بعد با گذر زمان روز تعطیلی به یکشنبه تغییر یافته است.
در زبان فرانسه Le vendredi برگرفته از سیاره La vénus و در ایتالیایی Il venerdi معادل سیارۂ Il venere قرار میگیرند و در زبان فارسی واژۂ آدینه به سیارۂ «زهره» یا «ناهید» مربوط میشود.
واژۂ ونوس که نام برخی از دختران ایرانی نیز است در حقیقت الههٔ «عشق و محبت رومی» که در یونانی به الههٔ آفرودیته معروف است. همسر ونوس «ایزد وولکان» است که خدای آتش بوده است. وویرژیل در داستانی این گونه بیان میکند:
«هنگامی که ونوس او را در میان بازوان سیمگون خود در آغوش میکشد، وولکان ناگهان آتش میگیرد و گرمای آشنا در مغز استخواﻥهای لرزانش ﻣﻲدود همانند تندر ابرهای طوفانﺯا را درهم میدرد و آذرخش از او به بیرون میجهد و ﻭِنوس با خبر از این ولولهﺍی که به پا کرده بود، از زیرکی خود شادمان و بر زیبایی خود آگاه است، خدای سالخورده اسیر در زنجیر عشق جاودانی پس از اتمام این عشق و هیجان سرد میشود و به خواب میرود.» (گاردنر۱۳۸۲، ص ۱۸)
آنچه که امروز در اکثر زباﻥها نام آتشفشان (در زبان ایتالیایی Il vulcano در فرانسه Le volcan و در آلمانی der Vulkan و در زبان انگلیسی volcano) به خود گرفته است، ریشه در اساطیر رومی دارد و این نام برگرفته از «ایزد وولکان» است که با گرمای عشق، در درونش آتشفشانی بر پا میشود و بعد آرام و خاموش و سرد میشود. به روایتی وولکانوس در یکی از جزایر لیپاری موسوم به جزیره وولکانوس سکونت داشت، همچنین میدانی در رم باستان وقف وولکانوس بود و آن را وولکانالیا یا آرئا وولکانی میخواندند که دارای معبدی بود که آن را رومولوس پس از جنگ میان رومیان و سابینﻫﺎ وقف ولکانوس کرده بود. (فاضلی۱۳۸۶، ص ۳۷۸)
واژۂ «آدینه» در زبان فارسی در واقع برگرفته از واژۂ ēwēnag است ـ فارﺳﻲمیانه یا پهلوی ساسان که در دورﻩﻱ ساسانیان متداول بوده است، از ترکیب ēwēn+ag که ēwēn به معنای آداب، آیین، روش و مطابق رسم و معمول است (مکنزی۱۳۸۳، ص۷۱) که با گذشت زمان با عاریت گرفتن از واژۂ عربی «آدینه» به روز «جمعه» معروف گشت. این روز که به ایزدبانو ﺍَناهیتا مربوط میشود معادل الههٔ ونوس رومی است که مظهر عشق و زیبایی است، همتای ایرانی ﺍَناهیتا که زهره است و روز آدینه که روز استراحت است و روز سیارۂ زهره نیز است. در هفت پیکر نظامی آمده است که در این روز بهراﻡگور به دیدن معشوقهﻱ خود زهره میرود. (قریب ۱۳۸۶، ص ۱۵۵)
روزِ آدینه کاین مُقَرنَس بید خانه را کرد از آفتاب سپید
شاه با زیورِ سپید به ناز شد سویِ گنبدِ سپید فراز
زهره بر برجِ پنج اقلیمش پنج نوبت زنان به تسلیمش
با گذشت زمان (ﺍَ) نفی در واژه ﺍَناهیتا از بین میرود و این واژه به ناهید تبدیل میشود که به معنی آلوده و ناپاک است و در مقابل ﺗﺄثیر آن بر واژﻩی زهره باعث میشود که این واژه نیز رنگ و بوی منفی بگیرد. ایزدبانو ﺍَناهیتا در آبان یشت به صورت «ﺍَردی سورا ﺍَناهیتا» آمده است، ﺍَردوی به معنی رطوبت، در آغاز نام رودخانه مقدسی بوده است و به پیروی از اصل شناخته شدﻩﺍی در اساطیر، نام رودخانه، شخصیت خدایی پیدا کرده است. بخش دیگر این نام «سورا» است که به معنی «نیرومند و پر زور» است. (پورداود۱۳۷۷، آبان یشت)
شنبه:
روز شنبه که در زبان انگلیسی Saturday، در زبان آلمانی Der Samstag، در زبان فرانسه Le Samedi و در زبان ایتالیایی Il sabato است که در اصل از کلمه «Sabbat» عبری و واژهﻱ» «šabbat مسیحی و «šabatu» بابلی گرفته شده است. (قریب ۱۳۸۶، ص۱۷۲) شنبه در متون مانوی به صورت» (mbtš) «šambat (بویس۱۳۸۳، ص۸۵) آمده است. که به سیارۂ زحل یا کیوان مربوط میشود. نام این سیاره برگرفته از خدای ساتورنوسِ رومی است که معادل آن کرونوسِ یونانی، پدرِ زئوس و پوسیدون میباشد.
معادل کرونوس در ایران ایزد ﺯَروان یا خدای زمان است که بعد از ۱۰۰۰ سال در درگاه پروردگار خود نیایش کرد که صاحب فرزندی شود و به علت یک لحظه شکی که کرد خدا فرزندی دو قلو به او اعطا کرد که یکی اهوراست مظهر نیکیﻫﺎ و دیگری اهریمن نماد بدیهاست. اهریمن معادل پوسیدون است، در متون مانوی نیز کرونوس یونانی همان پدربزرگی است که فرزند او اورمزدبَی است.
ﻳکشنبه:
روز ﻳﻚشنبه، در زبان انگلیسی Sunday به Sun، در زبان آلمانی Der Sonntag به Die Sonne، در زبان فرانسه La dimanche به Le soleil، در زبان ایتالیایی La domenica به Il sole و در فارسی یکشنبه به «خورشید» اشاره دارد، این روز به بزرگترین ستارۂ منظومه شمسی مربوط میشود که گرما و نور را با خود به ارمغان میﺁورد. در اساطیر ایران خورشید یکی از نمادهای ایزد مهر است که در شب یلدا تولد او را جشن میگیریم. شاید تغییر روز تعطیل از جمعه به یکشنبه در اروپا از زمانی رخ داد که اسطوره و ماهیت ایزد مهر از شرق به غرب راه یافت.
سنت پرستش مهر به دوراﻥهای بسیار کهن برمیگردد. در لوحهﺍی که به خط میخی و زبان هیتی (حتی) در ﺑُﻐﺎزکوی آسیای صغیر پیدا شده است و قدمت آن به حدود ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد میﺭسد، نام میترا به عنوان خدای پیمان در کنار ورونا و دیگر خدایان هندی دیده میشود. وظیفهٔ مهم او نظارت بر پیماﻥهاست. حتی پیمان میان اورمزد و اهریمن که پیمان آفرینش است و همچنین پیمان میان آدمیان مانند پیمان میان زن و مردیا پیمان میان دو کشور. او با هر که پیمان را بشکند دشمنی میکند و در این صورت است که به خدای جنگ بدل میشود. از این رو سپاهیان در ایران باستان پیش از رفتن به جنگ با کشورهای ضد مهر بر بالای اسبهایشان نیایشهایی را به درگاه مهر انجام میدادند، و این نیایشﻫﺎ صورت آئینی خاصی را به خود گرفت و بعدها زیربنای کیش میترائیسم را در غرب به وجود آورد. مهر نقش مهمی را در آیینﻫﺎی دینی قدیم داشته و بازماندۂ آن چشن مهرگان است که در روز مهر از ماه مهر (شانزدهمین روز از ماه) برگزار میشده و قرینهٔ نوروز است. از آﻥجایی که این جشن در هفتمین ماه از سال برگزار میشود به این دلیل است که نظارت نیمه دوم سال به عهده مهر و از وظایف اوست همچنین در آیینﻫﺎ «شب یلدا» نمادی از تولد مهر است. (آموزگار۱۳۸۳، صص ۱۹-۲۰)
دوشنبه:
روز دوشنبه در زبان انگلیسی Monday به Moon، در زبان آلمانی Der Montag به Der Mond، در زبان فرانسه Le lunedi به La lune در زبان ایتالیایی Il lunedi به La luna مربوط میشوند.
روز دوشنبه در زبان فارسی به «ایزد ماه» معروف است، در اساطیر رومی «ایزد آرتمیس» که معادل یونانی آن «دیانا» است مظهر الههﻱ جنگل هاست اما احتمالا همان الهه ماه، زنان و ولادت کودکان است. (گاردنر۱۳۸۲، ص ۱۵)
دیانا معادل ایزد دئنا فارسی است که به ایزدبانو دین معروف است. این ایزدبانو مظهر وجدان است به آدمیان نیرو میدهد که راه نیک و اهورایی را برگزینند. او دختر اورمزد و سپندارمد است و خواهر ایزد ﺍَشی به شمار میﺭود. زمانی که روان برای بررسی اعمال خود باید از پل ﭼﯿﻨﻮَد عبور کند اگر نیکوکار باشد پل ﭼﯿﻨﻮَد پهن میشود و او به راحتی از روی پل میگذرد و در آنجا ایزدبانویی که زیباتر از او کس ندیده همراه با نسیمی خوشبو به پیشواز روان نیکوکار میﺁید. از آﻥجایی که دئنا راهبر آدمیان پارسا در دنیای فراسویی است به ایزد بانوی به ایزدبانوی راه و سفر نیز معروف است. (آموزگار۱۳۸۳، ص۳۱)
مانویان نیز معموﻻً روز دوشنبه dwšmbt/dôšambat عبادت میکردند. (Boyce۱۹۷۵، p. ۸۵) در سرودههای مانویان نیز دوشنبه ویژه نیایش بود که چند بار تکرار میشود، و نکتهٔ جالب اینجاست که مانویان اعتقاد داشتند ارواح نیک مردگان از ماه عبور میکنند تا به مراحل بعدی آسمان و بهشت ﺑَﺮین برسند و به همین دلیل است که ماه پر و خالی ﻣﻲشود یعنی با ورود ارواح مردگان بزرگ و با خروج آﻥها کوچک میشود. حتی روز مرگ مانی نیز روز دوشنبه چهارم شهریور معادل ماه بابلی Addura میدانند. (قریب۱۳۸۶، ص ۱۶۶ وBoyce ۱۹۷۵، P. ۴۸)
واژۂ دوشنبه از آنجایی که به ماه مربوط میشود و همیشه در اساطیر ماه و خورشید با هم ارتباط تنگاتنگی دارند، در این مقاله نیز در کنار هم بررسی میشوند. هماﻥطور که در قبل اشاره شد یکی از واژهﻫﺎ همیشه ﻣﺆنث و دیگری مذکر است و ماه و خورشید همانند دو عاشق فرض میشوند که درپی هم میدوند بدون اینﻛﻪ هرگز به هم برسند.
در زبان فارسی بر طبق شعری عامیانه که کودکان میخوانند «خورشید خانم آفتاب کن» میبینید که خورشید ﻣﺆنث فرض میشود: و در زبان آلمانی نیز خورشید Die Sonne میشود که ﻣﺆنث است ولی در زباﻥهای ایتالیایی و فرانسه مذکر است.
از نظر گیرشمن در جامعهﻫﺎی باستانی ایران زن وظیفهﻫﺎی مخصوصی داشت از آن جمله نگهبان آتش بود، اختراع کننده و سازنده ظروف سفالین، او بود که به جستجوی ریشهﻫﺎی خوردنی گیاهان میرفت. زن کارهای قبیله را انجام میداد در عین حال زنجیر اتصال خانواده بود و ناقل خون قبیله به خالصترین شکل خود بود. در چنین جوامعی میتوانست چند شوهر اختیار کند (گیرشمن۱۳۸۴، صص۱۰-۱۱) و شاید دلیل درخشان بودن زن همچون خورشید و گرمابخشی او برای خانواده بوده که باعث شده خورشید را ﻣﺆنث بدانند و در جوامعی که زن نماد زیبایی و معشوقه بودن و ﻣﻴﮕُﺴﺎری است همچون ماه است که تاریکیﻫﺎ را روشن میکند.
ناﻡگذاری روزهای هفته در ایران باستان به خصوص در کتیبهﻫﺎی هخامنشی به صورت عدد بیان ﻣﻲشد:
Øūrāvaharahya māhyā duvādaØā raučabiš Øakatā āha.
(کتیبه بیستون، ستون II، بند ۳۹؛ Kent1953,P.125 )
«از ماه ثوراوَهَرَ(اردیبهشت) ۱۲ روز سپری شده بود.»
Vašnā Auramazdāha kāra hya manā avam kāram tyam hamiçriyam aja vasiy Anāmakahya māhyā cayaz daØā raučabiš Øakata āha…
(کتیبه بیستون، ستون II، بند ۶۳-۶۲ ، kent 1953,P.۱۲۶)
«به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بزد از ماه انامک (دی) ۱۳ روز گذشته بود.»
در دورۂ میانه نامگذاری روزها به صورت اسامی اهورامزدا، امشاسپندان(فرشتگان مقرب) و ایزد مهر و همراهانش و پدیده های طبیعی بوده است.
ناﻡگذاری شنبه، ﻳﻚشنبه،... از زمان مانویان ایران وام گرفته شده است و به احتمال قوی ریشه در بابل زمین دارد، در متون فارﺳی میانه و پارتی نیز شواهدی دال بر ناﻡگذاری هفت سیاره دارد که ویژه متون ﺳُﻐﺪی است.
در یکی از متون مانوی که تقویم سعد و نحس را نشان ﻣﻲدهد و متن فارسی نو به خط مانوی است و مربوط به دوران اولیه اسلام است هنوز اسامی روزها به صورت زرتشی(نام اهورامزدا، امشاسپندان،... ) به کار رفته است ولی در بقیه متون گاهشماری کشف شده از تورفان چین که اغلب توسط هنینگ قرائت شده به صورت شنبه، یکشنبه،... به کار رفته است.
آخرین موضوع قابل بحث این است که هر روز رنگی مخصوص خود دارد: شنبه (مشکی)، یکشنبه (طلایی یا زرگون)، دوشنبه (سبز)، ﺳﻪشنبه (قرمز)، چهارشنبه (آبی یا بنفش تیره)، ﭘﻨﺞشنبه (صندﻝﺳُﻮد یا قهوهﺍی) و آدینه (سفید یا کافوری).
امیرخسرو دهلوی در هشت بهشت این گونه اشاره ﻣیکند:
آنکِ نو شد ز شنبه آیینش ... چو زحل بست رنگ مشکینش
وان که یکشنبهﺍش رساند نوید ... زعفرانیش کرد چون خورشید
وانکِ بود اندرو دوشنبه راه ... ساخت ریحانیش به گونه ی ماه
وانکِ نو گشتش از سه شنبه نام ... کرد گلنارگونش چون بهرام
وانکِ از بهر پنجشنبه بود ... کرد چو مشتریش صندل سود
وانکِ ز آدینه داشت معموری ... رنگ دادش چو زهره کافوری
(دهلوی ۱۹۷۲، صص ۷۸-۷۷)
انگلیسی | Sunday | Saturday | Friday | Thursday | Wednesday | Tuesday | Monday |
آلمانی | Der Sonntag | Der Samstag | Der Freitag | Der Donnerstag | Der Mittwoch | Der Dienstag | Der Montag |
Die Sonne | Der Saturne | Der Mond | |||||
فرانسه | La dimanche | Le samedi | Le vendredi | Le jeudi | Le mercredi | Le mardi | Le lunedi |
Le solel | La saturne | La vénus | La jupiter | La mercurs | La mars | La lune | |
ایتالیایی | La domenica | Il sabato | Il venerdi | Il giovedi | Il mercoledi | Il martedi | Il lunedi |
Il sole | Il saturno | Il venere | Il giove | Il mercurio | Il marte | La luna | |
فارسی | یکشنبه | شنبه | آدینه | پنج شنبه | چهارشنبه | سه شنبه | دوشنبه |
خورشید | زحل | زهره، ناهید | مشتری | عطارد | مریخ | ماه | |
عربی | لَیلَةُ واحِدة | السَبت | الجُمعة | الخَمیس | الاربعاء | الثلاثاء | یَومُ الاثنَین |
اکدی | شَمشَ | کیوانو | ایشتار | مردوک | نبو | نِرگال | سین |
سغدی | میر | کیوان | ناخیر | خرمزد | تیر | وَشَغن | ماخ |
خوارزمی | اخیر | کیوان | ناهیچ | ریمژد | چیر | اریغز | ماه |
بابلی | کیوانو | ایشتار | مردوک | نابو | نِرگال | ||
رنگها | طلایی،زرگون | مشکی | سفید | صندل سود | آبی، بنفش تیره | قرمز | سبز |
خدایان یونانی | کرونوس | آفرودیته | زئوس | هرمس | آرس | دیانا | |
خدایان رومی | ساتورنوس | ونوس | ژوپیتر | مرکوری | مارس | آرتمیس | |
خدایان ایرانی | ایزد مهر | زروان | اَناهیتا | هرمزد | تیشتر | بهرام | ماه(دئنا) |
کتاب نامه
ـ منابع فارسی.
آموزگار، ژاله ۱۳۸۳، تاریخ اساطیر ایران، تهران، نشر چشمه.
برن، لوسیلا۱۳۷۵، اسطوره های یونانی، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر مرکز.
بویس، مری۱۳۸۳، زرتشتیان باورها و آداب دینی آن ها، ترجمه عسکر بهرامی، تهران، ققنوس.
پورداود، ابراهیم۱۳۷۷، یشت ها۱ و ۲، تهران، اساطیر.
دهلوی، امیرخسرو۱۹۷۲، هشت بهشت، با تصحیح و مقدمه جعفر افتخار، مسکو.
طبیبیان، سید حمید۱۳۷۸، فرهنگ فروزان، فارسی-عربی، تهران، نشر و پژوهش فروزان روز.
فضایلی، سودابه، فرهنگ غرایب،آئین ها، اساطیر رسوم،حرکات آئینی، ج ۲ ،(ازش تای).
قریب، بدرالزمان۱۳۷۴، فرهنگ سغدی، سغدی-فارسی-انگلیسی، تهران، فرهنگان.
قریب، بدرالزمان۱۳۸۶، پژوهش های ایرانی باستان و میانه، به کوشش محمد شکری فومشی، تهران، طهوری.
گاردنر، جین ف۱۳۸۲، اسطوره های رومی، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر مرکز.
گیرشمن، ر۱۳۸۴، ایران از آغاز تا اسلام، مترجم محمد معین، تهران، نشر علمی فرهنگی.
مسعود سعد سلمان، ۱۳۶۲، دیوان، تهران، گلشایی.
معین، محمد۱۳۳۸، تحلیل هفت پیکر نظامی، تهران، دانشگاه تهران.
معین، محمد۱۳۶۸، مجموعه مقالات، جلد اول و دوم، تهران.
مکنزی، دیویدنیل۱۳۸۳، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی
و مطالعات فرهنگی.
نظامی گنجهﺍی۱۳۴۱، کلیات دیوان، تهران، امیرکبیر.
منابع لاتین.
Boyce, M1975, A reader in manichaen middle Persian and Parthian, ActaIranica9.
Duden 2002, wien, zürich.
Gavira 1385, angeles visual dictionary , ketabe arad, Tehran.
Gignoux, Ph., Tfazzoli, A.,1993, Anthologie de Zadspram, Paris.
Kent, RonaldG 1953, Old Persian, new Havena.
Müller, F.W.K.,1907, “Die Persischen KalenderAusdrüke in chinesischen Tripitaka” SPAW.
Naghed ,khosro, Naghed, Mohsen2002, Langenscheidt,Berlin.
Panaino, A., 1990, “Calenders” Encyclopaedia Iranica, Vol.4
این مطلب برای اولینبار در سایت همه چیز درباره فیلمنامه و سپس در فیلمنوشت منتشر شد. پس از تعطیلی سایتهای یادشده، این مطلب در سایت آرگومنتی ایتالیچی بازنشر شد.